تنزیه الانبیاء از شرک و کفر و نفاق

بحثی رو باید دنبال کرد با عنوان تنزیه الانبیاء مِن الشرک و الکفر و النفاق. ساحت انبیاء و رسولان علیهم السلام از شرک و کفر و نفاق دور هست. هر بحثی، هرنوع توجیهی، هرنوع مطلبی، نسبت به انبیاء و رسولان علیهم السلام که منجر به این بشه که آن رسول یا نبی، اون فعلش، تطبیق پیدا کنه با مصادیقی از شرک، کفر یا نفاق، اون بحث غلط هست. اون بحث درست نیست. ساحت انبیاء از هرگونه شرک و کفر و نفاق، دور هست. هر گونه بحثی در مورد اشتباه انبیاء ع، یعنی شما بحث کنید، نبی یا رسول اشتباه داره، باید شکلی از بحث باشد که از شرک و کفر و نفاق دور باشه، یعنی در این حیطه نباشه. باید لیستی از هرآنچه که شرک هست، از مصادیق شرک هست در قرآن و روایات داشت و به دست آورد، لیستی از هر آنچه که کفر هست و هر آن چیز که نفاق است، در قرآن مطرح شده و در روایات مطرح شده، اون ها رو به دست آورد و ساحت انبیاء و رسولان علیهم السلام را از این موضوعات دور دانست. حتی اگر روایتی وجود داشت که متن روایت، رسولی را به سمت یکی از این مصادیق شرک و کفر و نفاق سوق می داد اون روایت رو ‌باید کنار گذاشت، اون روایت صحیح نیست. مثلاً اگر روایتی وجود داره که فلان رسول به ساحت، به مقام اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام حسد ورزید، حسد مصداق شرک است، این روایت غلط است، اون روایت نمی تونه درست باشه. در مورد انبیاء و رسولان ع، شیطان خیلی شیطنت کرده، بخصوص از طریق اهل کتاب و چرندیات و خُزئبلات بسیار سخیف زیادی رو به انبیاء و رسولان علیهم السلام نسبت داده و این به مرور در فرهنگها افتاده و بخشیش با گرفتن یک مقداری ضربش در اسلام هم وارد شده و برخی از مسلمانان به چنین موضوعاتی فکر کردند در گذشته، در دوران اهل بیت علیهم السلام و بعد از اون، و اینگونه فکر کردند و مورد نهی از جانب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار گرفتند. خب خدای متعال اگر توفیق بده باید بحث تنزیه انبیاء و رسولان ع از شرک و کفر و نفاق رو دنبال کرد. این ماجرا را باید از آدم علیه السلام آغاز کرد. در مورد رسولان و انبیایی که در قرآن مطرح هست، اونجاهایی که ابهام وجود داره، این بحث رو داشت و دنبال کرد.