طراحی سوالهای متعدد برای تعیین تکلیف مفاهیمی که از جار و مجرورها به دست می آید

ما برای تعیین تکلیف مفاهیمی که از جار و مجرورها به دست می‌آید یعنی نقش‌هایی که به فعل تعلق می‌گیرد، اعم از مفعولٌ به‌های صریح و جار و مجرورهایی که به فعل متعلق می‌شوند، باید سوالات متعددی مطرح کنیم، مثلاً چه چیزی را، به چه چیزی، از چه چیزی و موارد متعدد، مثلاً بر چه چیزی، به خاطر چه چیزی و موارد متعدد دیگر، چگونه. پاسخ تک تک این سوال‌ها رو برویم و پیدا کنیم، بگیم پاسخ این سوال‌ها در قالب چه ترکیبی و چه نقشی به فعل تعلق می‌گیرد؟ برخی از سوال‌ها پاسخ‌هاشون معلوم هست، مثلا میگیم پاسخ این، ظرف زمان است، در چه زمانی، ظرف زمانش معلوم میشه، در چه مکانی، ظرف مکانش معلوم میشه، چگونه، ممکنه مثلا حالش معلوم میشه. پاسخ بقیه سوال‌ها رو هم معلوم کنیم، بگویید در بقیه سوالات پاسخ چیه و کدوم یک از این ترکیبات، پاسخ کدوم سوال هست. برای پاسخ به سوال مثلاً در چه مکانی، ما رفتیم تعریف کردیم گفتیم این جار و مجرورها با این شرایط، جایگاه پاسخ این سوال را دارند و ازش اسم مکان ساختیم یا اسم زمان ساختیم، برخی از جار و مجرورها و ترکیبات رو مشخص نکردیم و ازش چیزی نساختیم و براش نقشی تعریف نکردیم، یعنی برای ما پاسخی به سوال نیستند، به خاطر اون، براش نقشی هم نداریم. یه کم باید برویم این رو بررسی کنیم و این روشنش بکنیم. به عنوان مثال مثلا شما ممکنه بگویی چه کسی این فعل را انجام داد؟ میگی اولین پاسخش فاعلی است که وجود داره. آیا ترکیب جار و مجروری هم میتونه پاسخ این فعل باشه؟ این رو باید بهش بررسی کنیم. اونجایی که مثلا جار و مجرور می‌آید با جار حرف ب، ب به معنای اسباب هست، به معنای سببی هست، به معنای وسیله است، معنا می‌کنیم به وسیله‌ی، وقتی مجرورش شیئی است که بر فرض از جنس همان فاعل فعل است، مثلاً ابزار به معنای شی دیگری نیست، برفرض گفته میشه که علی این فعل را انجام داد به وسیله حسن، آیا اینجا ما به اون جار و مجرور بالحسن، یعنی در واقع به اون واژه حسن، می‌توانیم نقش فاعلی بدهیم؟ می‌توانیم مفهوم فاعلی بدهیم؟ این موضوعات را چگونه بررسی کنیم؟ پس باید اینها رو روشی برای بررسی‌اش پیدا کنیم، این موضوع را بررسی کنیم، موضوع مفعولٌ به، یکی از موضوعات و حالتهای، یکی از جزئیات این موضوع کلی که ما باید الان بررسی کنیم، یعنی مجموعه قیود و نقش‌هایی که به فعل متصل میشوند رو باید بررسی کنیم مفعولٌ به یکی از این موضوعات است و بر اساس این انواع افعال رو تعریف کنیم. یکی از انواع افعال که تعریف شده لازم متعدی است، خود تعریف لازم متعدی رو باید خوب بشکافیم، بگیم منظورمون از لازم چیه، منظورمون از متعدی چیه، متعدی رو کامل و شفاف تعریف کنیم، بگیم منظورمون مفعولٌ به صریح است؟ منظومون از مفعولٌ به چیه، پاسخ به کدوم یک از اون سوال‌هاست؟ متعدی، منظورمون متعلق شدن یک قیدی است به فعل در پاسخ به کدام سوال؟ این رو در بیارویم و بعد بگیم تعریف متعدی‌مون این هست. علاوه بر موضوع لازم متعدی که یکی از دسته بندی‌های افعال هست، دیگه چه دسته بندی‌هایی برای افعال میشه به دست آورد؟ در واقع ما فعل رو یکی از زمین‌ هایی که میتونیم دسته بندی کنیم، بر اساس آن چیزی است که به فعل تعلق می‌گیرد، بر اساس قیودی است که به فعل تعلق می‌گیرد و هرکدام از این قیود، چه سوالی را و چه ابهامی را درمورد اون فعل پاسخ می‌دهند و روشن می‌کنند؟ اگر برای این بتوانیم قاعده پیدا کنیم اون موقع ما می‌توانیم افعال رو دسته بندی‌های دیگری هم براش انجام بدهیم و در ضمن دسته بندی‌ لازم متعدی رو دقیق‌تر بکنیم.