لزوم بررسی های ادبی در جمله ( فقد استمسک بالعروة الوثقی)
الوثقی توصیف ایجابی و لانفصام لها توصیفِ سلبیِ عُروة هستند
در مورد الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا بحث زیاد است، بحث ادبی زیاد است، این جمله رو میشه یک کتاب، تفصیل کرد به لسان عربی، با اتکا به لسان قرآن، میشه به اندازه یک کتاب، به اندازه یک مقاله، این جمله را تفصیل کرد و بر اساس این تفصیل، تبیین کرد، برای انسان تبیین بشه. ببینید میفرماید الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا در فضای مربوط به چه چیزی است؟ نفی الهها، لذا باید اینطوری مطرح بشه، لذا باید گفته بشه لَا انفِصَامَ لَهَا ذیل چه چیزی؟ لا اله الا الله. توصیفی که هم ایجابی است، هم سلبی است، لذا دوتا توصیف درش است، دو شکل توصیف، الْوُثْقَى توصیف ایجابی، لَا انفِصَامَ لَهَا توصیف سلبی. بله الْعُرْوَةِ الْوُثْقَى یعنی در واقع الْعُرْوَة این توصیف رو داره و باید اینگونه بحث بشه.
مجرور بودن عروة به حرف (باء) و تعلّق آن به فعلی در باب استفعال
خود بحث الْعُرْوَة در اینجا مجرور به حرف جر مطرح شده، یعنی در قرآن فقط اینطور مطرح شده. شما در موقعیت افعالی برای حرکت به سمت و بهره برداری از الْعُرْوَة فقط با این جار و مجرور است که میتوانید آن را متعلق به فعل خودتون کنید، فعل شما باب استفعال است، یعنی شما اینجوری نیستید، فَقَد مُمسِکُ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى این معنا را ندارد، مثل باب افعال، مثل باب ثلاثی مجرد، اینها نیست. لذا اینجا یک فاصله وجود دارد، فاصله دسترسی بهالْعُرْوَة لذا به این مفهوم، یک فاصله دسترسی وجود دارد و این دسترسی و دسترسی دادن و دسترسی یافتن، فقط به واسطه خدای متعال است. از شما فقط طلب است، از خدای متعال اجابت وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيم .
لزوم بررسی نوع معرفه در العروة
ببینید ما با توجه به یک بحث لسانی و ادبی میخواهیم مفهوم شناسی کنیم، برای مفهوم شناسی، با توجه به همین مباحث ادبی، موقعیت شناسی کنیم، حد شناسی کنیم بحث الْعُرْوَة رو، شاید در بحث معرفه بودن الْعُرْوَة که اینجا مطرح است، باید این الف لام تعریف رو از جهات مختلفش بررسی کنیم، آیا این الف لام، الف لامی است که به قراین معنوی اینجا معرفه شده؟ به قراین لفظی معرفه شده؟ عهد ذهنی است؟ الف لام جنس است؟ چی هست؟ گاهی اوقات این نکته هم داشته باشیم، در بحث معرفه، اون تعریف به خاطر وحدت است، چون یه دونه بیشتر نیست، یعنی گوینده وقتی تعریف کرده و اون رو معرفه لحاظ کرده به خاطر اینه که دوتایی وجودی نداره، دومیای وجود نداره، لذا یه دونه است.
لزوم بررسی تعلق مفهوم العروة که به شکل جار و مجرور آمده، به فعل مسک در باب استفعال
در بحث بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى گفته شده که فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا این تعلق مفهوم الْعُرْوَة به فعل استمساک، باز به شکل جار و مجرور است، میتونست به شکل مفعولٌ بِه، باشه. گفته نشده که استمساک میکنندالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى را، استمساک میکنند بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى آیا این فعل امساک، آیا فعل استمساک اینجا ظرفیت مفعولٌ بِه، دارد؟ اگه داره مفعولٌ بِهاش چی هست؟