مراتب و نیات در خواسته های افراد با لفظِ ( لَنا ) در قرآن، از تکبّر گرفته تا یاری امام (ع) متفاوت است

خواسته هایی که به دلیل خود خواهی افراد صورت گرفته و اصلاً خدایی نیست

بحث لَنا مراتب داره، مراتب پایینش این هست که درش تکبر هست، درش خودخواهی هست، خودخواهی غیر خدایی. از محصولات این نوع تفکر در لَنا، مثلا قیاس است، موضوعی که ابلیس دچارش شد، من بهتر از او هستم، من بهتر از آدم ع هستم، اگر قرار هست چیزی قرار بدهی، اگر قرار هست خلیفه‌ای قرار بدهی، من رو قرار بده. تکلیف من چی میشه؟ خودش، خیلی پررنگ است، خودِ غیر خدایی‌اش خیلی پررنگ است. لذا این رو می‌خواهد، اینطوری تحلیل می‌کنه و به اون شکل گرفتار میشه. بله این در یک سطح اول، لَنایی است که انسانها را گرفتار یکسری صفات منفی می‌کنه، گرفتار یکسری رذائل صفاتی و اخلاقی و رفتاری می‌کنه.

دو سطح از خواسته ها در آغاز خلقت، خواسته ابلیس و خواسته ملائکة

در همان ابتدای خلقت، دو سطح از لَنا در افرادی که مقابل خدای متعال هستند، در محضر خدای متعال هستند، مطرح است، یک سطح لَنا برای ابلیس، یک سطح لَنا برای ملائکه. خدای متعال این سطح لنایی که برای ابلیس مطرح است رو وقتی مطرح می‌کنه، این لنا محصولش همان تکبر است، تعریفش همان تکبر است، تعریفش عدم خشوع است که باعث صفات رذیله زیادی میشه. اون لنا که در بحث ملائکه مطرح است، تعریفش تکبر نیست، ولی یک چیزی در آنها هست که نباید باشه لذا خدای متعال می‌فرماید که أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ‏ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُون‏ من آگاه هستم به آنچه که شما آشکار می‌کنید و آنچه که پنهان کردید در درون خودتون، نمی‌فرماید شما اهل تکبر هستید، أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ‏ این برای ملائکه مطرح نیست. عنوان لنا که مطرح می‌کنیم با این تعاریف، مدنظرمون است، یعنی منظورمون تعریف لفظی لنا نیست، یک جاهایی در قرآن یا در کلام ممکنه وجود داشته باشه و این معنایی که ما داریم دنبال می‌کنیم رو نداشته باشه ولی خب آنها را هم باید بیاوریم در درجات لنا. بحث زیاد است، این بحث مفصل است، تا کجا این بحث لنا درجات داره و ادامه داره؟

با توجه به خواسته های جاهلی برخی افرادِ کنار پیغمبر (ص)، مراقب خواسته هایمان در دوران ظهور باشیم

با این دید یک مقداری این مفاهیم رو در قرآن میتونیم دنبال کنیم، مثلاً در سوره آل عمران می‌فرماید که کسانی که همراه رسول الله صلوات الله علیه بودند دو گروه شدند یا دو گروه بودند، طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَ‏ الْجاهِلِيَّةِ ظن‌ّشون به خدای متعال ظنّ غیر حقی بود، محصولش چی بود؟ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ببینید آن ظنّ جاهلی، آن ظنّ غیر حق، محصولش چه بود؟ لَنا،يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ آیا برای ما از این امر چیزی هست؟ این رو شما ببرید در سطح بزرگتر، در سطح عالی‌تر در دوران ظهور امام علیه السلام، شما کنار امام هستید، توفیق پیدا کردید هستید و دیگه دارید به سمت برپایی ظهور نزدیک می‌شوید، آیا جزء این دسته می‌شوید؟ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ . همین الان در دوران انقلاب اسلامی ایران، برخی‌ها اینجوری شدند يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَ‏ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ، در این آیه، این رو مزاح عرض کنیم، در این آیه می‌فرماید اینها، این را گفتند، در دوران انقلاب اسلامی برخی افراد ماشاءالله رفتند این را عمل کردند، گفتند اصلاً لنا. اینها ظن‌ّشون طنّ جاهلی است، قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه‏ . بحث لنا، توجهش مهم هست، بحثش برای ما کامل نیست، درش ابهام داریم، درش سوال داریم، ولی بحث مهمی هست، دارای درجاتی است که باید بهش بپردازیم. از جهات مختلف این بحث باید مورد بررسی قرار بگیره.

در محضر رسول الله (ص) و خواسته و حکم ایشان، نباید ذرّه ای حرج و نگرانی در نفس مان وجود داشته باشد

در سوره نساء می‌فرماید که وقتی رسول الله صلوات الله علیه یک حکمی انجام می‌دهد، یک امری انجام می‌دهد که ممکنه به نفع شما هم نباشه، یعنی لَکُم نباشه و به نفع شما نباشه، بعد می‌فرماید که شما باید این طور باشیدلا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ‏ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما همه چیز در طبق اخلاص، در محضر رسول الله ص. شما می‌بینید که إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ‏ عَلَى النَّبِي‏ یعنی همه چیز در طبق اخلاص، در محضر رسول الله ص. خدای عالم و به تبع خدا ملائکه، همه عالم رو در طبق اخلاص گذاشتند در محضر رسول الله ص، گفتند هرچی تو بگی، هرچی که رضایت تو هست، رضایت ما رضایت تو هست. يُصَلُّونَ‏ عَلَى النَّبِي‏ یکی از معانی این که خدای متعال يُصَلُّونَ‏ عَلَى النَّبِي‏ یعنی چه؟ یعنی ای رسول رضایت ما رضایت شماست. یعنی ما یک جوری رفتار می‌کنیم که هیچ آزردگی برای تو وجود نخواهد داشت. آمدی گفتی آقا من حکم می‌کنم این که دست توست، مال اوست، بده به او، یه جوری در مقابل این حکم تو رفتار می‌کنم که لحظه‌ای آزرده نمی‌شوی، لحظه‌ای تعلل در اجرای این حکم نمی‌بینی، به درون من هم نگاه کنی لحظه‌ای تعلل در درونم نمی‌بینی، لذا اینجا شما بخوان يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْه‏ همه چیز رو بگذار در طبق اخلاص در محضر رسول الله ص، آیا اینطور هستیم؟ میگیم پس من چی؟ پس رضایت من چی؟ بالاخره من هم باید راضی باشم، ممکنه اینجا بگویید من متکبر نیستم، میگیم باشه متکبر نیستی، ولی میگی خب پس من چی؟ بالاخره من هم باید راضی باشم؟ این بحث لنا با تعابیری که ازش داشتیم و خواهیم داشت، بحث مهمی است، درجات خیلی از رفتارها را معلوم می‌کنه، مثلاً درجات اطاعت را معلوم می‌کنه. شما اطاعت کردی، چرا؟ چون به نفع خودت بود، چون باورت این بود که به نفع خودت هست. اگر گمان می‌کردی به نفع شما نیست، اطاعت نمی‌کردی. لذا در آیه ۶۹ سوره نساء وقتی می‌فرماید وَ مَنْ يُطِعِ‏ اللَّهَ وَ الرَّسُول‏ این کدام درجه از اطاعت است؟ آنجایی که، آن اطاعتی که اگر امری به آن شدی و باورت این بود که و توجهت به این بود که اون اصلاً به نفع شما نیست ولی شما بدون هیچ حرجی در نفس خودت و در درون خودت، از اون محضر اطاعت کردی. لذا این رو می‌فرماید که فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم‏ . در بحث لنا، ما لفظ برامون مهم نیست، مفهوم مدنظر هست، مفهومش به این معناست که برای خود، به مفهوم در مالکیت خود، به مفهوم به نفع خود، به منفعت خود. این، یک جاهایی ممکنه مطرح نباشه یعنی باید در لفظ و در کلام که این وجود داره، به این توجه کنیم. مثلا ممکنه در اون بحث اصحاب کهف، این معنا نباشه، اونجایی که می‌فرماید لنا، هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَدا اونجا به معنای به نفع خود، نباشه، اونجا به معنای اون ابزار است که اون ابزار رو قرار بده برای ما که ما یک کاری بکنیم، ما برای محضر تو یک کاری انجام بدهیم. لذا یک لنای کارگزاران داریم، یک لنای خورندگان داریم، یک لنا داریم که لنای خدایی است، در طول خواست خدا است، لنایی است که ِلله است. یک موقع یک لنایی داریم که درش ِلله مطرح نیست، یک لنا، لنای مومنینی است که وقتی از خودشون می‌پرسی خودت که هستی؟ می‌فرمایند إِنَّا لِلَّهِ من و همه آنچه که به من منتسب است ِلله، نه مِن الله ها، مِن الله‌اش که هست، یک موقع شما میگید مِن الله است برای من، اون مِن الله که در این مستتر هست، می‌فرماید ِلله، هرچه من هستم و هرچه منتسب به من هست، ِلله است، برای خداست.