سبحان الله یعنی بهانه گیر خدا بودن و نسبت به هر چه غیر الله است بدقلقی کردن
از یک جهت، سبحان الله مثل یک رفتار، مثال عرض میکنیم این رو، مثل یک رفتار بچهای است که لجش گرفته و هرچی بهش میدهی میگوید من این را نمیخواهم، من این را نمیخواهم، دنبال یک چیزی میگردد، در ذهنش یک چیزی هست، شما برایش یک اسباب بازی میخری میگوید من این را نمیخواهم، قهر میکند، گریه میکند، یک چیز دیگر بهش میدهی، غذا میدهی، لباس میدهی، میگوید من این را نمیخواهم. سبحان الله یعنی شما لج کردی، لج یعنی مثلاً الان بدقلقی داری میکنی نسبت به غیر الله، نسبت به غیر از آن چیزی که میخواهی. سبحان الله یعنی تا وقتی به خدای متعال واصل نشدی، در مسیر الی الله همیشه بدقلق باش نسبت به غیر الله، مدام بگو من این رو نمیخواهم، من این رو نمیخواهم، من از این خوشم نمیآید، من از آن خوشم نمیآید، بدقلق باش، نسبت به غیر الله بدقلق باش، نسبت به غیر الله لجباز باش. در دنیا و در احوالات دنیا حالت قهر داشته باش، از غیرالله حالت قهر داشته باش. وقتی یک کسی، یک بچهای هوای مثلاً پدرش را میکند که نیست، پدرش رفته و دسترسی به پدرش ندارد، قهر میکند، با همه قهر است، لجباز میشود، هر چیزی بهش بدهی پس میزند. سبحان الله یعنی نسبت به خدای متعال اینطوری باش. با غیرالله قهر باش، نسبت به غیر الله لجبازی کن، آرام و قرار نداشته باش، مدام هوای خدا داشته باش. یعنی وقتی آن بچهای که پدرش نیست، آن بچه کوچکی که پدرش رفته و شهید شده و چند روزی است که شهید شده، هوای پدرش را میکند، چه جوری لج میگیرد و بهانه گیر میشود. آقای مومن، سبحان الله یعنی بهانه گیر باش، به موضوعات مختلف میرسی سبحان الله، سبحان الله، خدایا اینها چی هستند، این موضوعات چی هستند، با این موضوعات مگر سر من کلاه میرود، من تو رو میخواهم. مثل آن بچه شهیدی که هوای پدرش را میکند، هوای خدا داشته باش، بهانه گیر باش نسبت به غیر الله. بله پس بهانهگیر خدا باشیم. سبحان الله، اهل تسبیح بودن یعنی بهانهگیر خدا باش، یعنی در دنیا نسبت به غیر الله بهانه گیر باش، لجباز باش، بدقلق باش. متاسفانه نکند مثل کسانی باشیم که نسبت به خدا لجباز هستند، نسبت به خدای متعال بدقلق هستند ولی نسبت به غیرالله خوش قلق، روان، راحت، پذیرا. سبحان الله یعنی غیر الله برایت منفی باشد، بهانه گیر باش برای خدا، در راه خدا، نسبت به غیر الله، نسبت به موضوعات منفی، نسبت به معصیت، نسبت به گناه، نسبت به اخلاق بد، نسبت به صفات بد، نسبت به افکار بد. خدایا چرا من اصلاً اینقدر به غیر از تو فکر میکنم؟ من از این ناراحت هستم. آن بچه شهید دوست دارد مدام عکس پدرش را پدر شهیدش را بگذارد مقابل خودش و مدام با آن عکس حرف بزند، در حال و هوای پدر شهیدش باشد، اینکه عرض میکنیم این بچه شهید یک مثال بود. خدایا من همیشه دوست دارم به نماز بایستم و با تو حرف بزنم، دوست دارم همیشه قرآن بخوانم، دوست دارم در افکارم فقط تو باشی، چرا اینقدر غیر الله؟ چرا اینقدر غفلت از تو؟ لذا سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.