ابرار در جنّات نعیم از رحیقی که به مسک مختوم شده بهره مند می شوند
سقایت ابرار در نعیم از رحیق
بحثی در مورد موقعیت ابرار در سوره مطففین. یکی از بحثهایی که برای موقعیت یابی ابرار میشه دنبال کرد، بحث رحیق هست. رحیق چیزی است که ابرار از اون سقایت میشن. خوب ما باید کاری که انجام بدیم اینه که رحیق رو جایگاه یابی کنیم. رحیق یکبار در قرآن اومده. پس باید تا جایی که میشه در روابطی که رحیق همینجا با مفاهیم قبل و بعدش داره ما جایگاهی رو برای رحیق پیدا کنیم. رحیق اینجا چه جایگاهی داره؟ رحیق چیزی است که از اون سقایت میشوند ابراری که در نعیم هستن. پس رحیق یک شیئی است که سقایت شدنی است. احتمالا نوشیدنی است، یعنی شرب میشن بوسیله اون. چه کسانی؟ طبق آیات قرآن ابرار. آیا کسان دیگری هستن؟ رحیق یکبار در قرآن اومده.نمیشه قضاوت کرد کسان دیگری هستن. الان نمیشه قضاوت کرد. فرض بر این که کسان دیگری نیستن مگر اینکه اثبات بشه. نفی نمی کنیم ولی فرض بر این هست که کسان دیگری نیستن مگر خلافش اثبات بشه. یعنی یه مگری داره. مگر نشانه ای جای دیگری دیده بشه. پس تا اینجا رحیق یک شیء نوشیدنی، سقایت شدنی و مختص ابراری است که در نعیم هستن. رحیق اینجا نوشیده نمی شه، بلکه رحیق در نعیم نوشیده میشه. یه تفاوتی که این آیات با آیات سوره انسان دارن این هست که این سقایت در نعیم انجام میشه. چون می فرماید إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ.عَلىَ الْأَرَائكِ يَنظُرُون ، یعنی اونجا رو داره توضیح میده. توضیح برای اونجاست. تَعْرِفُ فىِ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيم ، شما در صورتشون اون جلوه و زیبایی نعیمی که ابرار درش هستن رو می بینی. يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُوم ، کجا؟ اونجا. پس وقتی ابرار در نعیم هستن. وقتی ابرار در نعیم هستن از رحیق سقایت میشن.
مختوم، صفت رحیق است و جایگاه و ویژگی ممتازی از رحیق را نشان می دهد
رحیق دارای یک ویژگی دیگر هم هست و اون یک صفت هست. اون صفت مختوم بودن هست. این مختوم بودن توسط چه کسی انجام شده؟ توسط هر کی هست بجز ابرار. یعنی این یه ویژگی و صفت رحیق هست توسط ساقی. يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُوم ، توسط ساقی. خوب پس مختوم بودن یک صفت هست برای رحیق. یه صفت ارزشمند هست. معناش چی هست؟ یعنی ختم شده. پس رحیق توسط ساقی رحیق یا توسط خداوند ختم شده. یکی از واژه های مقابل مختوم واژه ای هست مثلا، مثل مفتوح. اگر ختم شدن رو به معنای انتها و پایان بگیریم یعنی رحیقی که پایان داده شده. رحیقی که سر بسته شده. رحیقی که مهر زده شده و سر بسته شده. اگر ختم رو به معنای نگین بودن و جایگاه خاص داشتن بگیریم یعنی رحیقی که دارای جایگاه بسیار خاصی هست. در هر دو صورت رحیق با صفت مختوم دارای یک جایگاه خاص میشه. از دسترس دیگران خارج میشه. رحیق سر به مهر یعنی دیگران بهش دسترسی ندارن. خداوند ابرار رو از رحیق سر به مهر، رحیق مهر شده سقایت می کنه یا از رحیقی که نگین هست از اون سقایت میکنه، اون هم یعنی یه جایگاه خاصی داره. بله رحیق با واژه ی رحیق یکبار در قرآن اومده در سیاق این آیات چند بار تکرار شده با ضمیر. یعنی شما در واقع اون ربطهاست. شما با ضمیر رحیق هم می تونید رحیق رو دنبال کنید، ربطها به رحیق هست.
رحیق به واسطه مسک مختوم می شود
مثل آیات 26 که می فرماد خِتَامُهُ مِسْكٌ . ختام چی؟ ختام رحیق. پس ختام رحیق مسک هست. آیه قبل گفته شده بود رحیق مختوم. در آیه بعد گفته میشه ختام رحیق. ختام رحیق، رحیق نیست. ختام رحیق چیزی است که اون صفت مختوم بودن رو برای رحیق ایجاد کرده. اون ویژگی مختوم بودن رو برای رحیق ایجاد کرده. پس رحیق مختوم در آیه بعد میشه ختام رحیق، معرفی میشه که رحیق دارای ختامی است. بله چیزی که بوسیله اون رحیق ختم میشه، رحیق مختوم میشه عنوانش هست مسک. پس یک شیء دیگه ای با رحیق ارتباط داره. اون شیء چی هست؟ مسک. شیئی به نام مسک اثر می گذاره و رحیق رو مختوم میکنه. رحیق سر به مهر میشه.
نفس گرفتن تنفس کنندگان در فضای رحیق یک خلقت جدید برای ایشان است
در ادامه آیه مطرح هست که وَ فىِ ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُون . در این فضا، این فضا چی هست؟ اینکه رحیقی هست و بوسیله اون رحیق ابرار سقایت میشن و اون رحیق مختوم شده و ختامش مسک هست در این فضا فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُون. یک فعلی رو افراد انجام میدن بوسیله اون فعل با این فضا ارتباط ایجاد میکنن. اون فعل چی هست؟ اون فعل هست تنافس. خوب اینجا وقتی مطرح هست که فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُون، این تنافس اینجا بر وزن تفاعل هست. یعنی در باب تفاعل هست. مصدرش میشه تفاعل. در این باب این یک هم آرایی، یک هماهنگی، یک مطاوعه از همین فعل داره. همین فعل مطاوعه میکنه از احتمالا باب منافسه و به تعبیری در نهایت مطاوعه میکنه از نفس. یه فعل نفسی وجود داره، در واقع مصدر تفاعل در نهایت مطاوعه میکنه از مصدر نفس. یک فعل نفس شدن وجود داره و اینجا این افراد از اون فعل نفس شدن، از اون فعل نفس اثر می گیرن. اثر میگیرند و نفس می شوند در مطاوعه از اون نفس. [ادبیات عرب: یتنافس ] فارسیش چی میشه؟ میشه که اونجا خودی هست، خودهایی هستن یا خودی هست، این افراد به خود آن خود، خودی پیدا می کنن. فارسیش اینطور میشه. بخاطر اینکه او یا آنجا نفسی وجود داره، بواسطه اون نفس، نفس پیدا می کنن. یه خلقت جدید. اینجا یه خلقت جدید هست. از نفس او، نفس پیدا می کنن.
خلق ازواج توسط خداوند از انفُس
مگه میشه از نفس کسی نفس پیدا کرد؟ بله در خلقت انسان همین وجود داشت. من انفسکم، ماخلق کردیم از انفس شما ازواج شما رو. پس این خلقت وجود داره. از نفس کسی نفس پیدا کردن، بوجود آمدن. اصلا نفس شما از نفس کس دیگه ای خلق بشه. این در خلقت انسانها سابقه داشته، وجود داشته. خداوند می فرماد، در آیه هست، وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً . اینکه از نفس شما برای شما زوج قرار داد این آیه خداست. اینو ببین درس بگیر. یه جای دیگه داستان بزرگتری از این ماجرا هست. از کدوم ماجرا؟ اینکه از نفس شما یه چیزی بوجود میاد. اینکه خداوند از نفس کسی می آفریند کس دیگری رو. خلق می کنه کس دیگری رو. اونها نفس پیدا می کنن به چه واسطه؟ بواسطه نفس کس دیگر. در تبعیت از وجود نفس کس دیگری، نفس پیدا می کنن، دارای نفس میشن یعنی وجود پیدا می کنن. اینجا نفس به معنای نفس منفی نیست. نفس در همه جای قرآن به معنای نفس منفی نیست. نفس یعنی همان خود، همون وجودی که پیدا میکنی. مسامحتا یعنی این.
سقایت ابرار از رحیق مختوم به مسک و یکی شدن نفس ایشان
بله در بحث رحیق، رحیق دارای یک ختامی است. یعنی یک شیئی بنام مسک به رحیق ختام میزنه، میشه ختام رحیق و رحیق میشه رحیق مختوم. در این فضا انسانهایی از نفسی که در این فضا هست، نفس پیدا می کنن. به نوعی دوباره خلق میشن. دارای یک نفس جدید میشن. زندگیش، زندگی جدیدی پیدا می کند بر اساس نفسی که در این فضا هست. و فی ذلک، یعنی هر چی در این فضا بود، هر چی در این فضا قرار بگیره نفس پیدا می کنه. دارای یک نفس جدید میشه. این فضا کجاست؟ این افراد کجا نفس پیدا می کنن؟ در فضای مسک. مسک چیه؟ مسک اون چیزی است که بوسیله آن رحیق مختوم شده. شما فکر کنید مثلا یه جعبه، از جعبه های گنج، اون گنجی که توش هست رحیقه. اون جعبه هم مسک، مثال عرض می کنیم، اون جعبه هم مسک. مسک که رحیق رو مختوم کرده. مفتوح نیست. کسی دیگه بهش دسترسی نداره. یه جایی اختصاصی شده. یه محیطی برای رحیق ایجاد کرده. یه خط قرمزی برای رحیق ایجاد کرده. چی؟ مسک. و اما مسک. هر چی در مسک هست، هر چی در مسک قرار بگیره بر اساس نفسی که کجا هست؟ بر اساس نفسی که در این فضا بود، اون نفس کجا هست؟ نگاه می کنیم در آیات قبل، ابرار. نگاه می کنیم در آیات قبل، نفسی که می بینیم ابرار هست. بر اساس نفوسی که در این فضا هستن، دراین فضا، بر اساس نفوسی، نفوسی که در این فضا هستن، نفوسی که در این فضا درک میشن، نفس پیدا می کنن. خیلی جالبه. آدمها میرن در فضای مسک، در فضای مسک نفوس اهالی این محیط رو درک میکنن از اون نفوس اثر می گیرن بر مبنای اون نفوس دوباره خلق میشن. دوباره نفس پیدا می کنن. یه خلقت دوباره. این متنافسون چه کسانی هستن؟ کسانی هستن که می آین در فضای مسک از این فضا بهره مند میشن. از نفوس در این فضا اثر میگیرن. نفسشون از نفوس در این فضا اثر میگیره، یعنی از نفوس ابرار و دوباره ساخته میشه. انگار که شما میتونی بگی دوباره خلق شدن. انگار شما میتونی بگی نفسشون شد عین نفس اونها. شبیه نفس اونها. وقتی از اون نفس اثر میگیرن پس شباهت پیدا می کنن. پس نفس اینها شد شبیه نفس اونها. پس انگار یکی شدن. انگار دوتا نفس نیستن یه نفس هستن. مدام اشتراکات نفسیشون زیاد میشه. مدام فضای نفسشون به هم نزدیک میشه. اینها انگار دوباره دارن خلق میشن. نفسشون دوباره ایجاد میشه. دوباره ایجاد میشه بر چه مبنایی؟ بر مبنای نفوس ابرار. دوباره ساخته میشن. چه نفسی پیدا میکنن؟ نفسشون چی هست؟ نفسشون همون نفوس ابرار هست. ما در روایت داریم الاصدقا کنفس واحده. یه نفسن دوتا نفس نیستن. دوتا رفیق یه نفس میشن. این به طریق اولی اونجا اتفاق افتاده. دیگه چندتا نفس نیست. متنافسون یعنی تلاش کنندگان برای اینکه نفسشون رو شبیه نفس ابرار کنن. در چه فضایی؟ در فضای مسک. بهره ابرار از رحیق هست. بهره یکسری انسانهای دیگه از مسک هست. اون انسانهای دیگه در فضای مسک چه میکنن؟ نفس سازی می کنن. تنها یک نفس دارن و تنها یک عنوان دارن. عنوانشون هست متنافسون، فعلشون هست نفس سازی بر اساس نفس ابرار. خداوند به رحیق بوسیله مسک ختام میزنه و رحیق رو مختوم میکنه. مسک عامل نگهداری رحیق هست. عامل مختوم شدن رحیق هست. در این آیات صریحا یعنی عامل مختوم شدن رحیق. با توجه به سایر آیات مربوط به مسک عامل نگهداری هست، عامل محافظت هست. پس به تعبیری میشه گفت که رحیق در واقع شیئی مسک شده برای ابرار هست. شیئی است که خداوند اون شیء رو مسک کرده. مسک کرده یعنی کاملا نگهداشته یعنی به دیگران نمی ده. پس یه شیئی مسک شده است و ابرار از رحیق مسک شده سقایت میشن. مثلا در اون ماجرا خداوند می فرماد که، فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ ، یعنی این عطای خداست، احتمالا به ذوالقرنین هست، این عطای خداست، هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ . ببخش بهشون بده یا نده. اگر نداد میشه چی؟ میشه عطای مسک شده. عطا می تونه عطای منت شده باشه یا عطای مسک شده باشه. در مورد رحیق خداوند می فرماد رحیق، رحیق مسک شده است. رحیق منت شده نداریم. رحیقی که جاری شده باشه برای همه نداریم. رحیق یک رحیق مسک شده هست. خداوند به کسی نداده، به هیچ کس. اینجا استثنا می کنه، می فر ماد که من خدا که رحیق رو مسک کردم، یعنی قرار نبود اصلا رحیق رو جوری قرار ندادم که به دیگران بدم. از رحیق دیگران رو بهره مند کنم ولی از رحیق مسک شده سقایت می کنم ابرار رو.